(خودمانی) 1- حمله کردن و مکررا زدن، کتک زدن 2- زخم زبان زدن، سرزنش کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بحد افراط رساندن، بیش از حد انجام دادن سایر معانی: زیاده روی کردن، افراط کردن، بیش روی کردن، فزون کاری کردن، بسیارگری کردن، زیادی پختن
سر عصا، جسم گلوله مانند، قاش زین، قرپوس زین، قبه شمشیر، گلوله، محکم زدن سایر معانی: (زین اسب) قاچ، (در انتهای دسته ی شمشیر و دشنه) قبه