کندوی عسل، کندو، جای شلوغ و پرفعالیت، دسته شدن، جمع شدن سایر معانی: لانه ی زنبور عسل (که معمولا به صورت جعبه درست می شود)، انگبین گاه، دسته شدن مثل زنبور درکندو، جای شلوه و پرفعالیت ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدل مو، سبک آرایش گیسو
کندو، مرکز تجمع، جای کار وپر قیل وقال، در کندو جمع کردن، اندوختن سایر معانی: لانه ی زنبور، شان، گبت خانه، کلیزدان (beehive هم می گویند)، (دسته ای زنبور که در یک کندو زندگی می کنند) دسته ی زن ...