زنبور، زنبورعسل، مگس انگبین سایر معانی: (جانورشناسی) زنبور، منگ (از ابر تیره ی apoidea که نیش زن و چهارباله و گروه زی اند و برخی از آنها عسل می دهند)، (امریکا) گردهمایی مردم برای همکاری یا م ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بادرنجبویه، پونه سایر معانی: رجوع شود به:
(جانورشناسی) بید زنبوری (انواع بیدها به ویژه بیدآفت: galleria melonella که لارو خود را در کندوی عسل می گذارند تا از آن تغذیه کنند)
(گیاه شناسی) زنبور گیاه (هر گیاهی که به خاطر بوی خود زنبور را جلب کند به ویژه cleome serrulata از خانواده ی caper)
[عمران و معماری] چوب راش سفید
ازچوب الش یاجنگلی
میوه ی بلوط مانند درخت راش که سه گوشه است و خوراکی، جوزالش
رجوع شود به: boeuf bourguignon
[زمین شناسی] رگه های تخت یک اصطلاح معدنکاری که اولین بار در purbeck جنوب انگلستان برای رگه های نازک مسطح کلسیت فیبری، انیدریت، ژیپس، هالیت و سیلیس استفاده شده است و در امتداد سطوح لایه بندی ...
تقویت کردن، افزودن بر
بیفالو (حیوانی که در امریکا از پیوند گاو و بوفالو buffalo به وجود آمده) [علوم دامی] بیفالو ؛ نژاد گاو گوشتی آمریکایی ناشی از نژاد آمیزی بایسون، هرفورد و شاروله
(عامیانه) عکس مرد خوش هیکل و لخت یا نیمه لخت (مثلا در برخی مجلات مبتذل)