ورگه [حملونقل دریایی] عریضترین قسمت شناور
واژههای مصوب فرهنگستان
زاویه باریکه [فیزیک] 1. در آنتنها، زاویه رأس مخروطی که نوک آن منطبق بر چشمه تابش است و سطح جانبی آن منحنی توزیع میدان تابش را در نقاطی قطع میکند که در آنها شدت تابش به نصف مقدار ...
ورق تکیهگاه تیر [مهندسی عمران] ورقی فلزی که در زیر سرِ تیر، در نقطۀ اتکای آن، قرار میدهند تا بار وارد بر آن نقطه توزیع شود
[عمران و معماری] تیرخم کن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] پل با تیر نورد شده
تیرستون [مهندسی عمران] تیری که خَمش و بار محوری را تحمل میکند
[پلیمر] متمرکز کننده باریکه(پرتوها)
[عمران و معماری] خمیدگی تیر [زمین شناسی] خمیدگی تیر
[نساجی] رنگرزی غلتکی - رنگرزی توسط ماشین بیم
[برق و الکترونیک] باریکه یاب کلیدی در نوسان نمای پرتو کاتدی ( سی آرتی ) که ردیاب ( Trace) را صرفنظر از تظیمهای افقی، عمودی و شدت روی صفحه ی نمایش نشان می دهد.
[عمران و معماری] تابع تیر
[برق و الکترونیک] بارگیری باریکه جذب توان توسط باریکه ی ذرات در موقع دریافت انرژی در یک شتابدهنده .