وابسته بودن، مربوط بودن، متعلق بودن سایر معانی: وابسته بودن (به)، جزو مخلفات (چیزی) بودن، جزو چیزی بودن، شایسته بودن، مناسب بودن، سزیدن، مربوط بودن (به چیزی)، راجع بودن
دیکشنری انگلیسی به فارسی