گردان [علوم نظامی] یگانی راهکنشی که از یک ستاد فرماندهی و دو یا چند گروهان یا گروهان آتشبار و واحدهای کوچکتر تشکیل میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
گردان سایر معانی: (ارتش امریکا) بخشی از لشکر که از سه یا چند گروهان تشکیل شده و توسط یک سرهنگ دوم فرماندهی می شود، هر گروه بزرگی که در کاری با هم همکاری کنند، (ارتش) گردان، درجمع نیروهای ارت ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتش، سپاه، لشکر، گروه، جمعیت، صف، دسته سایر معانی: نیروهای نظامی (به ویژه زمینی)، نیروی زمینی، قشون، سپه، (یگان نظامی متشکل از دو یا چند لشکر و نفرات کمکی) سپاه، (اغلب a بزرگ) تشکیلات گسترد ...
یگانی راهکنشی که از یک ستاد فرماندهی و دو یا چند گروهان یا گروهان آتشبار و واحدهای کوچکتر تشکیل میشود [علوم نظامی]