اصلا، اساسا، دربنیاد، درسرشت، قلبا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] نافذ، معتبر، مؤثر، عملأ [ریاضیات] در حقیقت
از درون، در درون، به سوی درون، درونا، باطنا، از ته دل، ازتو، روحا، درست، کاملا
اساسا، بطور کلی، بیشتر