سفیدی سایر معانی: سادگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی پولی، تهیدستی
تنگ چشمی، خست، خسیسی
فقر، تنگدستی، احتیاج، نیازمندی زیاد سایر معانی: تهیدستی، فقر و فاقه، مسکنت، بی چیزی، خست