گرانویل بارکر (نمایشنامه نویس و هنرپیشه و منتقد انگلیسی)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخنگو، گوینده، حرف مفت زن، ناطق، ادم ناطق، اهل محاوره سایر معانی: ادم ناطق، ناطق، سخنگو [برق و الکترونیک] گوینده
نوعی پوستکن مکانیکی شامل محفظهای با دیوارههای متحرک که در نتیجۀ اصطکاک آنها با درخت پوست از ساقه جدا میشود [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] ...
واژههای مصوب فرهنگستان