کَبَرۀ درخت [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] زائدۀ پوستی، گاه همراه با گره، که در حین رشد درخت تشکیل میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
پوستاندازی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] جدا شدن پوست درخت از چوب در محل بُنلاد فعال
ضخامت پوست [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] پهنای پوست درخت در محل قطرِ برابرِ سینه
عوضی گرفتن، بیهوده کوشیدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشروب فروش، باده فروش، صاحب میکده
کشتی بادبان دار (که دکل جلو آن بادبان های مربع دارد)
سگ هایی که پارس می کنند گاز نمی گیرند، کسانی که هارت و پورت می کنند اهل عمل نیستند
پوستکَنی شیمیایی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] کَتزنی درخت در دورۀ رشد و تزریق مواد شیمیایی به بُنلاد برای جداسازی آسان پوست پس از قطع درخت ...
کندن پوست درخت سایر معانی: کندن پوست درخت
پیاده کردن [حملونقل دریایی] فرایندی که در طی آن خدمه یا مسافران از کشتی پیاده میشوند |||متـ . پیادش 2
[عمران و معماری] پیاده شدن از کشتی - پیاده شدن از هواپیما - تخلیه کشتی - تخلیه هواپیما
شروع کردن، در کشتی سوار کردن، در کشتی گذاشتن، سوار کشتی شدن سایر معانی: (بار و مسافر سوار کشتی و هواپیما و غیره کردن) سوار کردن یا شدن، بار گیری کردن یا شدن، بار کردن، بار زدن (در برابر پیاد ...