صندوق رأی [علوم سیاسی و روابط بینالملل] صندوقی مهرومومشده که رأیدهندگان رأی خود را در آن میاندازند
واژههای مصوب فرهنگستان
استقراع قانون ـ فقه : قرعه کشیدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(پزشکی) تشخیص (آبستنی و غده و غیره) از طریق لمس کردن و فشار آوردن با دست
رای مخفی سایر معانی: ورقه ی حاوی نام نامزدهای انتخابات (و سایر موضوعاتی که باید در خلوت به آن رای داده شود)
رای مخفی سایر معانی: ballot australian : رای مخفی، ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
حق رای، حق مخصوص، ازاد کردن، حق رای دادن سایر معانی: (اجازه یا امتیازی که از سوی دولت و غیره به شخص یا شرکتی داده می شود) امتیاز، فرداد، برترانه، (اجازه یا امتیازی که برخی شرکت ها به افراد م ...
تقلب در رأیگیری از راه پرکردن صندوق با آرای غیرواقعی|||متـ . پرکردن صندوق [علوم سیاسی و روابط بینالملل]
ابزاری غالبا به شکل کاغذ یا مهره که با آن رأیدهنده بهطور مخفی در انتخابات یا همهپرسی رأی خود را اعلام میکند |||متـ . برگۀ رای [علوم سیاسی و روابط بینالملل] ...
رأیگیری یا رأیدهی بهصورت پنهان |||متـ . رأیدهی مخفی [علوم سیاسی و روابط بینالملل]