ایستادن دراختیارغارتگر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضامن و متعهد، تحویل گیرنده سایر معانی: (در شرایط اضطراری) با چتر نجات از هواپیما بیرون پریدن، (حقوق) تحویل گیرنده ی وجه الضمانه یا کالای گروگذاری شده، مستودع، امانت دار [حقوق] امین، امانتدار ...
[نفت] گیره ی لوله تمیزکاری
[نفت] دریچه لای کشی
ناتانیل بیلی (فرهنگ نویس و واژه شناس انگلیسی)، (اسکاتلند)، کارمند ارشد شهرداری، رجوع شود به: alderman، عضوانجمن شهر
[نفت] لای کشی [آب و خاک] بسته بندی کردن
[نفت] تأسیسات تمیزکاری
کفیل، ضامن سایر معانی: (حقوق) امانت گذار، ودیعه گذار، مودع، ضمانت دهنده، کسی که حرفه اش ضامن شدن است
نجات بخشی (از تنگنا)، معاضدت، همیاری، کمک مالی دولت (مثلا به شرکتی که در حال ورشکستگی است)، نور دانه های بیلی (نقاط روشنی که پیش و پس از ماه گرفتگی به مدت کمی در اطراف ماه دیده می شود)
(انگلیس - تحقیرآمیز) مامور کلانتری، مامور پلیس، مجری حکم دادگاه، مامور اجرا، ماموراجرا درمقام تحقیر، اردنگی زن
[نفت] دلوچه ی تمیزکاری
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Hg+6Si2O7