غمگین، اسفناک، اندوهناک، بد بخت، محنت زده سایر معانی: غم زده، محزون، اندوهگین، غصه دار، غم افزا، مصیبت بار، اندوه انگیز، اندوهبار، حزن انگیز، فلاکت آمیز، تاسف آور، اسف انگیز (قدیمی: woful) ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدتری، بدتر، وخیمتر سایر معانی: (صفت تفصیلی: bad) بدتر، سلامتی یا حال بدتر، چیز (یا چیزهای) بدتر، از این بدتر، از آن بدتر، شدیدتر، ستهم تر، بیشتر، حادتر، وجه تفضیلی bad
قطعهای از جنسهای مختلف در اشکال گوناگون، دارای تصویر یا نوشتهای بر رو و سنجاقی در پشت، که به کیف یا لباس یا وسایل شخصی وصل میکنند [عمومی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان