ریزش، مقدار زیاد، افت، رکود، زمین باتلاقی، کاهش فعالیت، دوره رخوت، یکباره فرو ریختن، یکباره پایین امدن یا افتادن، سقوط کردن سایر معانی: (ناگهان و محکم) افتادن، فرو افتادن، (فعالیت یا قیمت و ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پستی و بلندی، فراز و نشیب، نشیب وفراز زندگی، صعود و افول اقبال