دشمنی دیرین، غرض، سابقه ی خصومت، بوی بد دهان، گند دهان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] مطالبات مشکوک الوصول(لاوصول) [حقوق] مطالبات غیر قابل وصول، مطالبات سوخت شده
نیت بد
(امریکا - عامیانه) آدم پست و متقلب (bad actor و bad apple و bad lot هم می گویند)، نیت بد، قصد بد، نابکاری، عدم صمیمیت، دو رنگی، دوز و کلک، بدعهدی، تقلب [حقوق] سوء نیت، تزویر، خیانت
بخت بد، بدبختی
بدمینتون (بازی شبیه به تنیس)
نیت بد، قصد بد، نابکاری، عدم صمیمیت، دو رنگی، دوز و کلک، بدعهدی، تقلب، خبر بد زود به گوش همه می رسد
[حقوق] برات نکولی یا سفته واخواستی یا مشکوک الوصول
[نساجی] خطشانه در پارچه - عیب پارچه ناشی از خرابی شانه
[کامپیوتر] قطاع خراب ؛ قطاع بد.
[نساجی] کناره معیوب پارچه
[آب و خاک] نقاط با فرسایش بحرانی