جمع واژه ی: (ax(e [برق و الکترونیک] محور های مختصات جهت حرکت در یک آدمک ( روبات ) یا سایر سیستم های مکانیکی که عموماً با x، y و z مشخص می شود . [ریاضیات] محور ها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: araks
(از ریشه ی فارسی) اردشیر: اردشیر اول (.artaxerxes-i, c. 465-c. 424 b.c) و اردشیر دوم (.artaxerxes-ii, c. 404 - 358 b.c)، اردشیر
تبر، با تبر قطع کردن، تبر زدن، قطع کردن، (از خدمت) اخراج کردن، ملغی کردن، تبر زین (battle-ax هم می گویند)، (امریکا - خودمانی) آلت موسیقی، ساز
تبرزین
تیشه
[ریاضیات] محور های مزدوج هذلولی
[ریاضیات] محور های مختصات، محور های آراینده، محور های هما
خیابانهای ناهممحور [حملونقل درونشهری - جادهای] مسیرهای مقابل یکدیگر در یک تقاطع که هممحور نباشند
واژههای مصوب فرهنگستان
ساختار هممحور دانه [مهندسی مواد و متالورژی] ساختار دانهای بلوری که رشد آن در تمام جهات تقریبا یکسان باشد|||متـ . ساختار هممحور ...
[حقوق] مالیات بر مصرف، مالیات فروش، مالیات غیر مستقیم
تبر