وابسته به شنوایی، سامعه، سامعهای سایر معانی: سماعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سمعی، سامعه، مربوط بشنوایی یا سامعه سایر معانی: وابسته به شنوایی، شنودی، (قدیمی) حاضران، شنوندگان، مربوط به ممیزی و حسابداری