(شیمی) وزن اتمی (وزن اتم هر جسم برحسب واحد اتمی جرم - وزن متوسط همه ی ایزوتوپ های هر جسم)، حالت اتمی، متشکل از اتم بودن، (شیمی) شمار اتم ها در یک ملکول، (شیمی) شمار اتم های قابل جابجایی در م ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیزیک هسته ای، علم تبدیل جرم بنیرو، فیزیک اتمی، مبحی اتم سایر معانی: حالت اتمی، متشکل از اتم بودن، (شیمی) شمار اتم ها در یک ملکول، (شیمی) شمار اتم های قابل جابجایی در ملکول، دانش ساختمان اتم ...
تشریحی، وابسته به کالبدشناسی سایر معانی: تشریحی (anatomic هم می گویند)، کالبد شناختی
دواتمی [فیزیک] ویژگی مولکولی که از دو اتم ساخته شده است
واژههای مصوب فرهنگستان
دواتمی، دارای دو جوهر فرد، دارای دو اتم در هر مولکول سایر معانی: (شیمی - فیزیک)، (دارای دو اتم در هر مولکول) دو اتمی [شیمی] 1- (داراى دو اتم در هر مولکول ) دو اتمی 2- (داراى دو ریشه یا دو ات ...
[شیمی] مولکول دو اتمی
[شیمی] مولکول ناجور اتم
برهمکنش بینِاتمی [شیمی] نیروی بین اتمها در بلور یا مولکول
[ریاضیات] جبر بولی نااتمی
[ریاضیات] فضای اندازه ی نااتمی
مولکول چنداتمی [شیمی] مولکولی با بیش از دو اتم
وابسته به پدیده های درون اتمی سایر معانی: وابسته به ذرات بنیادی اتم، فرواتمی، دون اتمی [برق و الکترونیک] زیراتم واژه ای برای اشاره به ذرات کوچکتر از اتم، مانند الکترونها، پرتونهاو نوترونها ...