ورزشکار، پهلوان، یکه تاز، قهرمان ورزش سایر معانی: یل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[فوتبال] ورزشکاران
ورزش : شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانى
دهگانهکار [ورزش] ورزشکاری که به رقابت در مسابقات دهگانه میپردازد
واژههای مصوب فرهنگستان
(ورزشکار) ده ورزشی، شرکت کننده در ورزش های ده گانه
نشانگان سهگانۀ زنان ورزشکار [روانشناسی] نشانگانی شامل بیدشتانی و کاهش تراکم مواد کانی استخوان و کمبود انرژی در زنانی که به ورزش حرفهای اشتغال دارند |||متـ . سهگ ...
نشانگان سهگانۀ زنان ورزشکار [تغذیه] نشانگانی شامل بیدشتانی و کاهش تراکم مواد کانی استخوان و کمبود انرژی در زنانی که به ورزش حرفهای اشتغال دارند |||متـ . سهگانه 1 tria ...
هفتگانهکار [ورزش] ورزشکاری که به رقابت در مسابقات هفتگانه میپردازد
بند باز یا اکروبات، اکروبات سایر معانی: آکروبات، بندباز، ژیمناست، آکروبات باز، سیاست باز [کامپیوتر] برای ایجاد و خواندن فایلهای پی دی اف . این نرم افزار کاربرران را قادر می سازد تا فایلهای پ ...
نشانگانی شامل بیدشتانی و کاهش تراکم مواد کانی استخوان و کمبود انرژی در زنانی که به ورزش حرفهای اشتغال دارند |||متـ . سهگانه 1 triad [روانشناسی] ...
نشانگانی شامل بیدشتانی و کاهش تراکم مواد کانی استخوان و کمبود انرژی در زنانی که به ورزش حرفهای اشتغال دارند |||متـ . سهگانه 1 triad [علوم پایۀ پزشکی] ...
ورزشکاری که به رقابت در مسابقات هفتگانه میپردازد [ورزش]