[ریاضیات] فرضیه های برنامه ریزی خطی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] فرض تعهدی
[عمران و معماری] فرضیه تقریب
[حسابداری] فرض استمرار فعالیت
[حسابداری] فرض تداوم فعالیت
[ریاضیات] فرض استقرایی
فرض باربَر [آیندهپژوهی] فرضی بنیادین که تحقق نیافتن آن به آشفتگی یا تغییرات عمده در برنامههای پیشبینیشده میانجامد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[حقوق] اقدام به ضرر خود، قبول مخاطره (اگر کسی دانسته قبول خطر کند، مستحق دریافت خسارت بابت زیان وارده نیست)
[حسابداری] فرض تفکیک شخصیت
[حسابداری] فرض زمان
[حسابداری] فرض دوره مالی
[حسابداری] فرض واحد اندازه گیری