لیست واژه‌ها

assignment statement

حکم نسبت‌دهی [رایانه و فنّاوری اطلاعات] یک حکم برنامه‌نویسی که مقداری را به یک متغیر نسبت می‌دهد

واژه‌های مصوب فرهنگستان

assignment statement

حکم گمارشی [کامپیوتر] حکک گمارشی، دستورانتساب، حکم انتساب، عبارت گمارشی، جمله جایگزینی . - جمله تخصیص- جمله ای در یک زبان کامپیوتری که مقدار عبارتی را محاسبه نموده و آن مقدار را در یک متغیر ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

all or nothing assignment

[عمران و معماری] تخصیص همه یا هیچ

دیکشنری انگلیسی به فارسی

capacity restraint trip assignment

تخصیص ظرفیتی سفر [حمل‌ونقل درون‌شهری - جاده‌ای] فرایندی تکراری که در آن حجمی از شدآمد را به یک مسیر، با توجه به ظرفیت آن و مطابق با سرعت و حجم و چگالی آن مسیر، اختصاص می‌ ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

gender reassignment

واجنسانیت‌گذاری [علوم سلامت] ایجاد تغییرات عمدی در جنس فرد با روش‌های هورمونی یا ازطریق جراحی به‌نحوی‌که جنس او با تصور جنسانی او منطبق شود |||متـ . تغییر جنسانیت ||| و ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

incremental trip assignment

تخصیص فزایندۀ سفر [حمل‌ونقل درون‌شهری - جاده‌ای] روشی در تخصیص سفر که در آن با افزایش میزان ثابتی از تردد و تنظیم سرعت‌های رابط، تعادل جریان را تخمین می‌زنند تا رواب ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

responsibility assignment matrix

[صنعت] ماتریس تخصیص وضایف - ساختاری که جهت کمک به حصول اطمینان از تخصیص هر عنصر از محدوده کاری به یک شخص مسئول مورد استفاده قرار می دهد و در واقع بین ساختار سازمانی و فعالیت ها ارتباط برقرار ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

sexual reassignment / sex reassignment

واجنسیت‌گذاری، تغییر جنسیت [علوم سلامت] ← واجنسانیت‌گذاری

واژه‌های مصوب فرهنگستان

spider network assignment

[عمران و معماری] تخصیص شبکه عنکبوتی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

symbolic i o assignment

[کامپیوتر] نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی .

دیکشنری انگلیسی به فارسی

traffic assignment

[عمران و معماری] تخصیص ترافیک

دیکشنری انگلیسی به فارسی

traffic assignment modle

[زمین شناسی] مدل تخصیص ترافیک

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید