روانشناسى : جرات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عدم اعتماد به نفس، کمرویی، ترس بیم از خود سایر معانی: ناخوداستواری
زورمندى، تاثیر
سر کشی، گردن کشی، سر سختی، خود سری، سر پیچی، تمرد، ناگذاری [عمران و معماری] ناسوزی
واگذاری، سرافکندگی، تابع، انقیاد، تسلیم، تفویض، اطاعت، فرمان برداری، اظهاراطاعت سایر معانی: رضا، رضایت، گردن نهی، تن در دهی، تقدیم، (برای تصویب یا رسیدگی) ارائه، دادن، عرضه، هر چیزی که ارسال ...
فرایندی که افراد ازطریق آن احساسها و نیازهای خود را مستقیم و با رعایت احترام به دیگران بیان میکنند [روانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان