دیدن، تفکر کردن، اندیشیدن، در نظر داشتن سایر معانی: (مذهبی و عرفانی) تفکر و عبادت کردن، در بحر تفکر فرو رفتن، تعمق و تفکر کردن، سگالیدن، اندرنگری کردن، ژرف اندیشی کردن، قصد داشتن [حقوق] در ن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طمع به چیزی داشتن، میل به تملک چیزی کردن سایر معانی: سخت خواستن (به ویژه به ناحق و آنچه به دیگری تعلق دارد)، چشم طمع داشتن، غبطه خوردن، آزمند بودن، آزیدن، بیوسیدن، از دل و جان خواستن ...