[عمران و معماری] مصالح سنگی مصنوعی [زمین شناسی] مصالح سنگی مصنوعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کالبدشناسی تندیسی [علوم تشریحی] شاخهای از کالبدشناسی که به ساخت مدلهای کالبدشناختی و بررسی کالبد با استفاده از مدلهای یکپارچه میپردازد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[سینما] پس زمینه مصنوعی
[ریاضیات] روش پایه ی ساختگی
دریچۀ مصنوعی قلب [پیوند] بافت طبیعی یا قطعۀ مصنوعی که جانشین دریچۀ قلب میشود
اقلیم مصنوعی [علوم جَوّ] اقلیمی که با فعالیت انسان به وجود میآید
[کوه نوردی] صعود مصنوعی، صعود کمکی
[ریاضیات] محدودیت مصنوعی، محدودیت فرضی، قید فرضی
[برق و الکترونیک] دی الکتریک مصنوعی آرایش سه بعدی از رساناهای فلزی که ابعاد آن معمولاً در مقایسه با طول موج کوچک است. محیط ایجاد شده به عنوان دی لکتریک برای امواج الکترومغناطیسی عمل می کند.
[برق و الکترونیک] پژواک مصنوعی سیگنال پژواک رادار که برای مقاصد آزمایشی و به روشهای مصنوعی ،مثلاً توسط جعبه ی پژواک ،تولید می شود.
[نساجی] لیف مصنوعی
(در هواپیما) چرخش نما، ژیروسکوپ (که افق واقعی و موقعیت هواپیما را نسبت به آن نشان می دهد) افق نما [زمین شناسی] افق مصنوعى [آب و خاک] افق مصنوعی