ترکیبات عطری [علوم و فنّاوری غذا] ترکیبات آلی دارای ساختار حلقوی مزدوج
واژههای مصوب فرهنگستان
رایحهدرمانی [پزشکی] شاخهای از طب گیاهی که در آن از برخی روغنهای گیاهی، بهصورت استنشاقی یا همراه با ورزمان، بهصورت موضعی (حمام یا کمپرس)، استفاده میشود ...
معطر، خوشبو، بودار، گیاه خوشبو سایر معانی: دارای بوی تند، پر رایحه، گیاه یا ماده ی خوشبو، بوی افزار، (شیمی) ترکیب آروماتیک (که مولکول های آن دارای کربن است)، ترکیبات حلقوی (مثل بنزن) [شیمی] ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] ترکیب آروماتیکی - ترکیب حلقوی - ترکیب معطر
[شیمی] هیدروکربنهای آروماتیک
خصلت اروماتیکى شیمى : اروماتیسه [شیمی] خصلت آروماتیکی، آروماتیسه [نساجی] درجه حلقوی بودن - درجه آروماتیکی - خصلت حلقوی - خصلت آروماتیکی [پلیمر] خصلت آروماتیکی
آروماتیکسازی [مهندسی شیمی] تبدیل هیدروکربنهای غیرآروماتیکی (غیرحلقوی) به آروماتیکی (حلقوی) بهویژه نفت
عطرافزایی [علوم و فنّاوری غذا] فرایند عطردار کردن مواد غذایی که شامل افزودن ترکیبات عطری به محصول یا به ظرف حاوی آن و نیز استفاده از مواد یا روشهای شیمیایی یا مکانیکی برای آسانسا ...
شیمى : ضد اروماتیستى [شیمی] ضد آروماتیستی
[شیمی] استخلاف الکترون دوستی آروماتیکی
گشتهعطر [علوم و فنّاوری غذا] عطری غیر از عطر طبیعی مادۀ غذایی که معمولا براثر تغییرات نامطلوب و فساد در آن ایجاد میشود
عطر، رایحه و عطر، بوی خوش، چیز معطر سایر معانی: رایحه [شیمی] 1- بوى خوش، رایحه 2- خوشبویی، گل بویی (fragrancy هم می نویسند)