[عمران و معماری] اتصال بازویی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] بالابر بازودار
بازوبند، زره بازو، زره بازو، بازوبند
[سینما] تاب دهنده
(امریکا - عامیانه) اعمال فشار شدید و غیرمنصفانه،اعمال زور،اعمال نفوذ،بازوی کسی را پیچ دادن
مچ انداختن
محدودۀ دسترسی [مهندسی برق] فضایی پیرامون یک سامانۀ الکتریکی که در آن فرد میتواند بدون نیاز به ابزار خاص، به سامانه دسترسی داشته باشد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ناوگان، نیروی دریایی، بحریه سایر معانی: ناوگان جنگی، ناوگروه رزمی، یک دسته هواپیمای جنگی، هواناو گروه
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mg,Fe++)Ti2O5 - وجه تسمیه : ترکیبیاز نام های فضانوردان آپولو 11_ Neil A. ARMstrong و Michael COLlins
سلاح، جنگ افزار، تسلیحات سایر معانی: (اغلب جمع) تسلیحات، جنگ افزارگان، ارتش و تجهیزات نظامی کشور، جنگ آمادی، آماده ی رزم شدن، مسلح شدن، استحکام، وسیله ی حفظ و پدافند، سپاه، گروه بزرگ رزمی ...
ثبت رهاسازی جنگافزار [علوم نظامی] تهیۀ فیلم و عکس و تصاویر ویدئویی که پرتاب و برخورد مهمات به هدف را نشان میدهد
کلیه ی وسایل و تجهیزات لازم (به ویژه در زمینه ی پزشکی)، افزارگان، بساط