بحی، استدلال، مناظره، چون و چرا سایر معانی: اقامه ی حجت، روش استدلال، برهان آوری، بحک [ریاضیات] استدلال، مباحثه، مناظره، بحث، مناظرات، اقامه ی حجت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بحی، مباحثه، مناظره، بررسی، گفتگو، مذاکره، بحی و جدل سایر معانی: بحث، تبادل افکار، کنکاش، شور، گفتمان، بحک [سینما] گفتگو - مسدودکننده صفحه ای - بحث [ریاضیات] بحث، مذاکره، بررسی ...
رساله، مقاله، پایان نامه، تز سایر معانی: پایان نامه (به ویژه پایان نامه ی درجه ی دکتری) تز، ماتیکان، بحک
عقلانیت، معقولیت سایر معانی: خردپذیری، خردمندی، بخردی