نوآوری معمارانه [مدیریت فنّاوری] هر نوآوری که اساس دانش اجزا و مفاهیم پایه در آن کمابیش ثابت مانده باشد، اما دانش پیوند میان اجزای آن دگرگون شده باشد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
سبک، قالب ریزی سایر معانی: گچ بری، تزیینات برجسته یا فرورفته (از گچ یا چوب یا سنگ و غیره به ویژه در اطراف سقف)، (مبل) برجسته کاری، منبت کاری، حاشیه ی زینتی [شیمی] قالبگیری [پلیمر] قالبگیری، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساختمانی، وابسته به ساختمان، وابسته به بنا سایر معانی: ساختاری، ساختی، وابسته به بنایی [عمران و معماری] ساختمانی [برق و الکترونیک] ساختاری [ریاضیات] ساختاری [پلیمر] سازه ای، ساختی ...
هر نوآوری که اساس دانش اجزا و مفاهیم پایه در آن کمابیش ثابت مانده باشد، اما دانش پیوند میان اجزای آن دگرگون شده باشد [مدیریت فنّاوری]