ضدِیخزنی [حملونقل هوایی] پیشگیری از یخ بستن آب بر سطوح مختلف هواگَرد به روشهای گرمایی یا مکانیکی یا شیمیایی
واژههای مصوب فرهنگستان
رژیم ضدِالتهاب [علوم پایۀ پزشکی] رژیم غذاییای حاوی مواد غذاییای که تصور میشود باعث کاهش التهاب میشوند
پاداُزوننده [خوردگی] ترکیبی شیمیایی که مانع تخریب مواد براثر گاز اُزون موجود در هوا میشود یا فرایند تخریب مواد را کند میکند
موشک ضدرادار [علوم نظامی] نوعی موشک که بهطور غیرعامل منبع انتشار نشانک/ سیگنالهای راداری را دنبال میکند
پادنسیم دریا [علوم جَوّ] برگشت شارش هوا در بالا از خشکی به سوی دریا که جزئی از گردش نسیم دریاست
ضدِاختلال نقطهای [علوم نظامی] فنی برای کاهش اثر اختلال نقطهای دشمن که بر روی گیرندههای امواج الکترومغناطیسی خودی اعمال میشود ...
خطهای پادـ استوکس [فیزیک] خطهای طیفی حاصل از نور پراکندهای که طولِموجهای کوتاهتر از طولِموج نور فرودی دارند ...
ماتریس پادمتقارن [ریاضی] ماتریسی مربعی که با قرینۀ ترانهادۀ خود برابر باشد
مخالف سقط جنین عمدی، مخالف بچه اندازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضد هوابرد، ضد حملات هوایی سایر معانی: (ارتش) ضد هوایی، پدافند هوایی، اسلحه ضد هوایی، ضدهواپیما
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوترى یک روش بکارگیرى صافى که باعث ظهور خطها و لبه هاى صاف در محل تصویر صفحه نمایش مى شود، ضد شکستگى، برطرف کردن بدنمایى کامپیوتر : خوشنماسازى [کامپیوتر] تک ...
پالایۀ صافسازی [رایانه و فنّاوری اطلاعات] پالایهای که عمل صافسازی را انجام میدهد