البوم، جای عکس، مرقع سایر معانی: سفیده ی تخم مرغ، آلبومین، ماده ی اصلی سفیده ی تخم، جنگ، جای صفحه ی گرامافون، مجموعه ی صفحه های گرامافون یا نوار موسیقی در یک کتابچه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجموعهای از مطالب گوناگون، متنوعات سایر معانی: جنگ، گلچین ادبی، گردآورد، مجموعه
اتوبوس سایر معانی: (رستوران) مستخدم، جنگ آثار یک نویسنده یا آثار مربوط به موضوع بخصوص، کلیات، چند کاره، چند هدفی، چند کاربردی، چندگانه، توده مردم، عامهomnibus (book)کتابی که چندین حکایت و دا ...
گزیدهای از آثار یک یا چند پدیدآور، معمولا به انتخاب یک یا چند ویراستار یا گردآورنده، در موضوعی واحد، در یک یا چند جلد [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان