لانه مور، مورتپه سایر معانی: تپه ی کوچک دور سوراخ مورچه، مورتل، خاکریزی که مور هنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند، چال مورچه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرپشته، پشته، تپه، ماهور، بر امدگی، خاک ریزساختن، با خاک ریز محصور کردن سایر معانی: خاک انباشت، پرندک، بژ، تپه ی کوچک، تل، کتل، توده، انباشته، تل انبار، تلنبار، (قدیمی) با خاک انباشت محصور و ...