شخص بی نام، نویسندهء گمنام، نام عاریه سایر معانی: شخص ناشناس، آدم بی نام و نشان، گمنام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روانشناسى : گمنام سازى
گمنامساز [رمزشناسی] ابزاری که ردگیری فعالیتها را در اینترنت ناممکن میسازد
واژههای مصوب فرهنگستان
رد تماس ناشناس [مهندسی مخابرات] امکانی در تجهیزات کاربری مخاطب برای رد خودکار آن دسته از تماسهای ورودی که هویت تماسگیرنده را مشخص نمیکند|||متـ . رد برخوانی ناشناس ...
[کامپیوتر] نگاه کنید به اف تی پی
[برق و الکترونیک] نامه رسان گمنام
الکلیهای گمنام [اعتیاد] گروهی خودیار متشکل از مصرفکنندگان الکل که با برنامهای دوازدهقدمی درمان میشوند|||اختـ . الگُم AA ...
قماربازان گمنام [اعتیاد] گروهی خودیار متشکل از معتادان به قمار که با برنامهای دوازدهقدمی درمان میشوند|||اختـ . قُماگ GA ...
معتادان گمنام [اعتیاد] گروهی خودیار متشکل از معتادان که با برنامهای دوازدهقدمی درمان میشوند|||اختـ . مُگ NA
سیگاریهای گمنام [روانشناسی] گروهی خودیار متشکل از معتادان به نیکوتین که با برنامهای دوازدهقدمی درمان میشوند|||اختـ . سیگُم NICA ...
گمنامی گیرنده [مهندسی مخابرات] در یک سامانۀ پیام، عدم امکان شناسایی گیرندۀ پیام ازطریق شنود
معتادان جنسی گمنام [روانشناسی] گروهی خودیار متشکل از معتادان جنسی که با برنامهای دوازدهقدمی درمان میشوند|||اختـ . مُجگُم SAA ...