[شیمی] زغال حیوانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(امریکا) نان شیرینی (بیسکویت) کوچک که به شکل جانوران بریده شده است
چربی حیوانی [علوم و فنّاوری غذا] فراوردۀ چربی که از منابع حیوانی به دست میآید، مانند کره و دنبه و پی گوسفند و روغن ماهی
واژههای مصوب فرهنگستان
[شیمی] چربی حیوانی
پیوند از حیوان به انسان
دام پروری، پرورش جانوران اهلی
شپشه
[شیمی] روغن حیوانی [نساجی] روغن حیوانی
[نساجی] پروتئین حیوانی
[شیمی] صابون حیوانی
[شیمی] گلیکوژن، نشاسته حیوانی
جانور کوچک، حیوانک سایر معانی: (مهجور) ریزجاندار (مانند میکروب و آمیب)، تک یاخته ی آغازی، جانور ذره بینی، pl جانور کوچک