فرمان مساوی برهردودست، دورویی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازگاری، وفقپذیری، قابلیت توافق و سازش، سازواری سایر معانی: وفق پذیری [ریاضیات] قابلیت انطباق، وفق پذیری، تطبیق پذیری