تکنگارهگونه [باستانشناسی] هریک از گونههای یک نگاره که در یک بافت نوشتاری ظهور مییابند|||متـ . گونۀ تکنگاره ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] محور بلورشناختی یکی از سه خط فرضی در یک بلور (4 خط در یک بلور هگزاگونال) که از مرکز آن (بلور) عبور می کند. این محور به عنوان مرجعی در توصیف ساختار بلور و تقارن آن کاربرد دارد. ی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] گروه های بلور شناختی
مبحی بلور شناسی سایر معانی: (فیزیک) بلورشناسی، بلور نگاری، مبحک بلور شناسی [نساجی] کریستالو گرافی - کریستال شناسی [پلیمر] بلورشناسی، بلورنگاری [آمار] بلورنگاری
شرح فلزات، مطالعه الیاژهای فلزی، بررسی در ساختمان درونی فلزات سایر معانی: (شناخت ساختمان و ویژگی های فلزات و آمیزه های فلزی از راه میکروسکوپ و اشعه ی ایکس) فلز نگاری، فلز شناسی شرح فلزات [مه ...
مطالعه و بررسی بلورها، شامل نحوۀ شکلگیری و ساختار و ویژگیهای فیزیکی و طبقهبندی براساس شکل|||متـ . بلورشناسی |||* بلورشناسی مصوب فرهنگستان اول است [شیمی] ...
دستخط یا امضای ساختگی یک نفر بهجای دیگری [علوم نظامی]
[زمینشناسی] هریک از سیودو ترکیب ممکن بلورشناختی عناصر تقارن غیرانتقالی|||[فیزیک] هریک از طبقات سیودوگانۀ بلور که تحت تقارنهای محوری، چرخشی، مرکزی، صفحهای ...