[حسابداری] تخصیصهای حسابداری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخصیص حافظه [رایانه و فنّاوری اطلاعات] اختصاص دادن حافظه به برنامههای کاربردی مختلف توسط سامانۀ عامل برای اجرا در رایانه
واژههای مصوب فرهنگستان
[حسابداری] روش تخصیص بین دوره های مالیات _ خالص از مالیات
[ریاضیات] روش سرشکن کردن دو طرفه
بازستانی منابع
[کامپیوتر] تخصیص ایستا .
[عمران و معماری] تخصیص ترافیک
[ریاضیات] تخصیص منابع نامحدود
سهم، تخصیص، تقسیم، تقدیر، پخش، جیره، تسهیم سایر معانی: حصه، سهمیه، بخش، قسمت، توزیع، تعیین، تعیین سهام [ریاضیات] تخصیص اعتبار، تخصیص، تقسیط اعتبار، تسهیم، سهم، اختصاص، تخصیص سهم ...
بودجه، حساب درامد و خرج سایر معانی: حساب هزینه و درآمد، هزینه ی انجام کاری، مقدار پول تخصیص یافته برای چیزی، اعتبار، بودجه بندی کردن، بودجه دادن، برنامه ی درآمد و هزینه تدوین کردن، برنامه بن ...
طبقه بندی، رده بندی، عمل دسته بندی سایر معانی: درجه بندی، دسته سازی، روش تنظیم و دسته دسته سازی [حسابداری] طبقه بندی [عمران و معماری] طبقه بندی - رده بندی [فوتبال] طبقه بندی-دسته بندی [مهندس ...
حقوق بگیر، امتیاز، اهداء، عطا، کمک هزینه تحصیلی، اجازه واگذاری رسمی، بخشش، عطاء کردن، مسلم گرفتن، اعطا کردن، بخشیدن، تصدیق کردن، دادن سایر معانی: اهدا کردن، عطاکردن، بخشیدن به، برآوردن، واگذ ...