شاهنشین، الاچیق سایر معانی: (از ریشه ی عربی: القبه)، گوشه ی دنج، آلاچیق، خانه ی تابستانی [عمران و معماری] تورفتگی - شاهنشین - آلاچیق - آشیانه [آب و خاک] تو رفتگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تالار، اپارتمان، خوابگاه، خان، حجره، اتاق، اتاق خواب، فشنگ خوریاخزانه، دفترکار، در اطاق قرار دادن، جا دادن سایر معانی: مجلس، نشستگاه، قرارگاه، هر اتاق یا اتاقکی که برای کار ویژه ای به کار رو ...
قسمت، کوپه، تقسیم کردن سایر معانی: ( در فضایی که با دیوار به چند بخش کوچکتر تقسیم شده) اتاقک، (در قطار) کوپه، محفظه، جا، بخش، قطعه، مقوله، طبقه بندی، رده [ریاضیات] قسمت، بخش [آمار] بخش ...
طاقچه، تو رفتگی در دیوار، توی دیوار گذاشتن سایر معانی: (معماری) فرورفتگی دیوار (که در آن مجسمه و غیره می گذارند)، تاقچه، کاودیوار، سرکنج، کنج، تو رفتگی دیوار، جای مناسب، محل دنج، موقعیت خوب، ...