راه هوایی [حملونقل هوایی] مسیر هوایی مشخص و تحت نظارت با ابعاد معین و مرتبط با سامانههای کمکناوبری
واژههای مصوب فرهنگستان
راه هوایی، مسیر جریان هوا سایر معانی: بادگیر، هوارسان، هواکش، هواراه، مسیر هواپیمایی، خط هوایی (دالانی که مجهز به تسهیلات ناوبری هوایی است و هواپیماهای کشوری در امتداد آن حرکت می کنند)، (جمع ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(رود یا آبگذر قابل کشتیرانی به ویژه وسط آن) آبراه، آبراهه [زمین شناسی] راه آبی الف) کانال اصلی کشتیرانی در یک رود یا خلیج کوچک که از درون آن کشتی ها یک لنگرگاه را ترک کرده یا به آن وارد می ش ...
[مهندسی گاز] لوله هوا
تعدیل کننده، پله برقی، پله متحرک، پلکان متحرک سایر معانی: n : پلکان متحرک، adj : در دستمزد یاقیمتها تعدیل کننده [عمران و معماری] پله برقی [ریاضیات] آسانسور، پلکان متحرک، پلکان برقی ...
راهنمای مسیر و فرودگاه [علوم نظامی] کتابچۀ راهنمای مستقل یا بخشی از راهنمای عملیات پرواز مورد تأیید هواپیمایی کشوری که برای انجام صحیح عملیات پرواز الزامی است؛ این راهنما شامل بخشهایی ...
مسیر هوایی مشخص و تحت نظارت با ابعاد معین و مرتبط با سامانههای کمکناوبری [حملونقل هوایی]
کتابچۀ راهنمای مستقل یا بخشی از راهنمای عملیات پرواز مورد تأیید هواپیمایی کشوری که برای انجام صحیح عملیات پرواز الزامی است؛ این راهنما شامل بخشهایی از مسیر و اطلاعات مربوط به امکانات ا ...
شناوه/ بویهای که روگاه را در آبراه مشخص میکند|||متـ . بویۀ روگاه [حملونقل دریایی]