[نفت] لای کشی [آب و خاک] بسته بندی کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] تأسیسات تمیزکاری
دریاگردی ناوگانی [حملونقل دریایی] سفری برنامهریزیشده با دستهای از قایقهای تفریحی که در مقایسه با سفرهای شخصی امنیت بیشتری دارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(اسکاتلند) مرزعه ی کرایه ای، کرایه ی پرداختی (برای زمین کشاورزی)، فرستادن با پست
(صورت و اسامی و نشانی مشتریان که برایشان آگهی و غیره پست می کنند) فهرست پستی [کامپیوتر] فهرست پستی - بحث آماده ای که به وسیله ی انتشار نشخه هایی از تمام پیامها به همه ی شرکت کنندگان از طریق ...
(کشتی) سفر یا حرکت بی دردسر و سرراست، پیشرفت بدون مانع
[عمران و معماری] باد غالب - چیره باد [زمین شناسی] باد غالب [آب و خاک] باد متداول
سفر دریایی، کشتیرانی سایر معانی: حرکت (با) کشتی (به ویژه کشتی بادبانی)، قایقرانی، آغاز مسافرت یا گشت دریایی، وابسته به کشتی یا کشتیرانی یا شرایط کشتیرانی، علم دریانوردی، ناوبری، (ورزش) راندن ...
قایق بادبانی [حملونقل دریایی] ← شناور بادبانی
افسری که مواظب راندن کرجی های تفرجی است
کشتی بادبانی [حملونقل دریایی] ← شناور بادبانی
کشتی بادبانی [گردشگری و جهانگردی] ← شناور بادبانی