نگران، بی قرار، مشتاق، در جنبش، در حرکت سایر معانی: هیجان زده، بیتاب، مشتاقانه، با بیتابی، بی صبرانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وابسته بتعالی روحی
تعالی روحی، بزرگی معنوی، ارتقاء فکر بعالم علوی، تفسیر روحانی و صوفیانه ء مطالب مذهبی
عوامفریبى، استفاده نامشروع از احساسات حاد و تعصبات عوام و مردم کوچه و بازار قانون ـ فقه : به منظور وصول به اهداف سیاسى
ادم عوام فریب، هوچی، عوام فریب سایر معانی: ادم عوام فریب، هوچی
(در اصل - یونان باستان) رهبر مردم عادی، عوام فریب، مردم فریب، مردم انگیز، هوچی
عوام فریبی سایر معانی: عوم فریبی
(دارو یا هر چیزی که برای تسریع یا تشدید خونروش در قاعدگی به کار می رود) قاعدگی آور، داروهای ازدیاد قاعدگی، ادویه قاعدگی اور
یاجوج وماجوج
آشناسازی (به ویژه با رشته ای از دانش)، مقدمه
آموزش آغازین (به ویژه مطالعه ی مقدماتی انجیل پیش از اقدام به تفسیر آن)، گفتار در تاری ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یا الهام شدن موادان