[زمین شناسی] لامیناسیون متقاطر یا مورب، لامینوسیون متقاطع.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] خط مورب - خط مایل
[ریاضیات] قطر حاصل ضرب
[ریاضیات] مجموع جزئی قطری
[ریاضیات] نقطه ی تقاطع قطرها
[ریاضیات] رابطه ی قطری
[عمران و معماری] کشش قطری
[نساجی] بافت سرژه
برش مورب علوم دریایى : syn : mitre cut
[ریاضیات] تبدیل خطی قطری پذیر
[ریاضیات] عملگر قطری شدنی
[ریاضیات] ماتریس قطری کننده