(امریکا) امریکایی سیاهپوست، وابسته به امریکاییان افریقایی نیا و فرهنگ آنها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وابسته به زبان های افریقایی و آسیایی (مثل عبری و بربری و مصری پیش از اسلام)
فراجبهه [علوم جَوّ] جبههای که در آن هوای گرم روی سطح جبهه تا ارتفاع زیاد بالا میرود
واژههای مصوب فرهنگستان
[آب و خاک] فراجبهه
[زمین شناسی] یخبندان دائم ناپیوسته پهنه ای از پرمافراست که حاوی تکه های زمین غیر یخ زده می باشد ( مانند آنچه در زیر رودخانه ها و دریاچه های بزرگ دیده می شود ) این خاک در یک منطقه حد واسط بین ...
[آب و خاک] آب زیر ناحیه خاک همیشه یخ زده
[زمین شناسی] آب روی یخبندان دائم - آب زیرزمینی موجود در بالای لایه همیشه منجمد خاک نفوذناپذیر (مولر 1947، ص222).
ساحل، کنار دریا، شن زار، رنگ شنی، بگل نشستن سایر معانی: ساحل (معمولا شنی یا ریگی)، دریا کنار، کرانه (به ویژه محل شنا و آب تنی)، دریابار، به ساحل آوردن (قایق و کشتی)، کرانه گرفتن، (نهنگ و غیر ...
مدل مو، سبک آرایش گیسو