(حقوق) صادرکننده ی حکم احضار یا خودداری از عمل، حاوی چنین حکم، پند آمیز، وابسته به اخطار یا اگاهی یا انگیزه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دارای قیم یا سرپرست، دارای محافظ و حامی، وابسته بقیمومت، وابسته بسرپرست، قیمومتی سایر معانی: سرپرست، قیم، حامی، وابسته به سرپرستی یا قیمومت
اطلاعاتی که در سازمان هوانوردی مرکزی تهیه میشود و در آن مقررات پروازی و روشهای تعمیر و نگهداری و بازرسی شرح داده شده است [حملونقل هوایی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
خدمات مربوط به مشاوره دادن در مورد پرواز و پیشبینی هوانوردی که آن را سازمان هواشناسی پرواز ارائه میکند [علوم نظامی]
نوعی شبکۀ رادیویی که ازطریق آن شرایط تردد در بزرگراهها همزمان با پخش برنامۀ عادی رادیو به رانندگان اعلام میشود [حملونقل درونشهری - جادهای] ...
مسیری که باتوجهبه خدمات توصیهای تعیین شده است [علوم نظامی]