معرفتشناسی رهنمودی [فلسفه] نگرشی در معرفتشناسی که مهمترین وظیفه آن یافتن و توصیه روشهایی برای پیشبرد قلمروِ فعالیتهای معرفتی فردی و جمعی است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
چراغ راهنما [علوم نظامی] چراغی بر روی بدنۀ هواگرد، بهویژه هواگرد ناونشین، برای نشان دادن وضعیت ارابۀ فرود و قلاب و بال و زاویۀ تقرب و سرعت هواپیما و مانند آنها، برای اطلاع افسر ایمنی ف ...
[حقوق] نظر مشورتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرعت توصیهای [حملونقل درونشهری - جادهای] سرعتی که براساس شرایط و کارکرد و مشخصات و طراحی بزرگراه، به وسایل نقلیۀ عبورکننده از بخشی از آن بزرگراه توصیه میشود ...
توصیۀ پروازی [علوم نظامی] پیامی که برای هواگردهای درحالپرواز یا ایستگاه موردنظر در زمینۀ انحراف از مسیر پرواز ارسال میشود
توصیۀ هواشناسی پرواز [علوم نظامی] خدمات مربوط به مشاوره دادن در مورد پرواز و پیشبینی هوانوردی که آن را سازمان هواشناسی پرواز ارائه میکند ...
توصیهنامۀ صرفهجویی سوخت [حملونقل هوایی] کتابچهای حاوی توصیههایی به خلبانان برای صرفهجویی در مصرف سوخت براساس الگوریتمها/ خوارزمیهای بهینه&zwnj ...
توصیۀ راداری [حملونقل دریایی] توصیه باتوجهبه اطلاعاتی که از مشاهدات راداری به دست میآید
هشدارنامۀ مسافرتی [گردشگری و جهانگردی] اطلاعیۀ مکتوبی که دولت یا سفرگذاران بینالمللی برای آگاه کردن مسافران از خطرات و مشکلات احتمالی در مناطق یا کشورهای خاص صادر میکنند ...
فرار مغزها (از کشور)، گروه اندیشمند (که به طور غیررسمی مورد مشورت قرار می گیرد)
ادبی، تعلیمی، اموزشی، یاد دهنده سایر معانی: آموزنده، رهنمودگر، هدایت کننده (به راه راست و غیره)، پندآمیز، آموزشی، وابسته به آموزش و پرورش، نظری (در مقابل عملی)
اموزنده، حاوی اطلاعات مفید، پر معنی و عمیق سایر معانی: آموزنده، آگهساز، آگاهاننده، آگهگر (informatory هم می گویند)