کنشگر [زبانشناسی] ← عامل
واژههای مصوب فرهنگستان
مدیر برنامۀ بازیگر [سینما و تلویزیون] مسئول برنامهریزی و عقد قرارداد یک یا چند بازیگر
[حقوق] عدم اثبات ادعا توسط خواهان موجب برائت خوانده می شود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عوامل نازیستی [مهندسی منابع طبیعی - شاخه حیاتوحش] تأثیرات ناشی از عوامل غیرحیاتی، مانند عوامل فیزیکی و شیمیایی، بر محیط_زیست اندامگانها ...
عامل جذب [فیزیک] احتمال برهمکنش تابش ناشی از هستههای پرتوزایی که در یک اندام مشخص وارد میشوند
[عمران و معماری] ضریب تنظیم
[حسابداری] فاکتور آلفا
[عمران و معماری] ضریب تحلیل
[زمین شناسی] منحنی ضریب بار سالیانه
[برق و الکترونیک] فاکتور آنتن
[حسابداری] سربار جذب شده کارخانه
[ریاضیات] انجمنی نسبت به عوامل عدی