فعل و انفعال [سینما] کنش و واکنش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنش از دور [فیزیک] برهمکنش دو جسم که در فاصلهای از یکدیگر قرار دارند
واژههای مصوب فرهنگستان
[حقوق] دعوی (مطروح در محاکم کامن لا)
[سینما] ستون حرکت
انتگرال کنش [فیزیک] ← متغیر کنش
[ریاضیات] انتگرال کنش
[حقوق] دعوی غیر مبتنی بر سند، دعوی خارج از سند
[برق و الکترونیک] بخش علمی
دوره کنش
اصل کنش [فیزیک] اصلی مبنی براینکه در سامانهای که انرژی مکانیکی کل آن پایسته است، مسیر انتقال از یک پیکربندی به پیکربندی دیگر مسیری است که کنش متناظر با آن دارای حداقل مقدار باشد |||متـ ...
[ریاضیات] اصل کنش
پژوهش کنشی [جامعهشناسی] حوزهای که اقدامهای اجتماعی برخاسته از یادگیری کنشی را در عرصۀ پژوهشهای اجتماعی صورتبندی میکند و از مشارکت گروهی از متخصصان و پژوهش ...