acm(a)esthesiaروانشناسى : بى دردى بساوشى
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] ترادیسنده ی جابه جایی نوعی ترادیسنده که حرکت خطی یا زاویه ای را به سیگنال الکتریکی تبدیل می کند. برای این منظور از روشهایی نظیر القا کنایی متغیر، خازن متغیر، و مدارهای تران ...
وضع . حکم، قانون قانون ـ فقه : تاسیس
تکه تکه شدن
[برق و الکترونیک] دستگاه رادیاک، رادیاک، ابزار رادیاک، رادیاک سنج سیستم کامل آشکار سازی، شناسایی و اندازه گیری رادیو اکتیو .
اوج، قله، راس، منتها درجه، باوج رسیدن سایر معانی: (ادبیات و معانی بیان) یک سلسله استعاره یا اندیشه و غیره که به ترتیب تصاعدی ردیف شده باشند (مثلا از کم اهمیت تر به پر اهمیت تر)، آخرین و مهمت ...
ریعان جوانی، اوج خوش بختی، سمتالراس سایر معانی: دوران شکوفایی، بروبرو، اوج رونق (یا موفقیت یا قدرت و غیره)، بهار (جوانی)، عنفوان، شگفتا، عجب، به به، ریعان جوانی، اوج خوش بختی
اوج، ظهر، خط نصف النهار، نیم روز، دایره طول، درجه کمال سایر معانی: (مقام و قدرت و غیره) اوج، اوگ، بالاترین مقام یا موقعیت در زندگی، نصف النهار، زمین پرهون، نیمروز پرهون، وابسته به یا در نیمر ...
اوج، قله، نوک، اعلی درجه، ذروه، منتها درجه، منتهی سایر معانی: چکاد، شخ، اوج (اوگ)، تارک، سر، ستیغ، وابسته به سران دولت ها، - سران [عمران و معماری] اوج - ستیغ [ریاضیات] تارک، قله، اوج، رأس [خ ...
اوج، قله، سمتالراس، بالاترین نقطه آسمان سایر معانی: برین گاه، (از ریشه ی عربی: سمت)، بالاترین نقطه اسمان [عمران و معماری] سمت الراس - اوج [برق و الکترونیک] اوج، اوج آسمان [زمین شناسی] سمت ال ...