ترش، گس، دبش سایر معانی: رجوع شود به: acerbic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرکهای سایر معانی: سرکه مانند، تولید کننده ی جوهر سرکه، ترش (acetose هم می گویند)، مولدجوهرسرکه
قطع، برش، قلمه گیاه، قلمه زنی، برش روزنامه، برنده سایر معانی: (سخن) نیش دار، برا، پرکنایه، طعنه آمیز، (سرما) سخت، سوزدار، بریدن، برینش، (قطعه ی بریده شده) لخت، وابره، تکه، تخته، (روزنامه و م ...
طعنه امیز، کنایه امیز، وابسته به زهرخنده سایر معانی: (به طور تلخ یا تحقیر آمیز) کنایه دار، گواژه آمیز، طعنه آمیز
زن هرزه، تارت، نان شیرینی مربایی، مزه غوره، ترش مزه، تند، ترش، زننده سایر معانی: اسیدی، دبش، (معنی و غیره) تند، شدید، شیرینی مربایی، کیک میوه دار، (عامیانه)، فاحشه، جنده، روسپی، زن بی عفت، ( ...