[برق و الکترونیک] کلاس دقت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] درجه دقت
[ریاضیات] دقت تا n رقم اعشار
[ریاضیات] دقت فوق العاده
[برق و الکترونیک] دقت کنترل میزان نزدیکی بین متغیر کنترل شده ی نهایی و مقدار ایده آل در سیستم کنترل پسخوردی .
[ریاضیات] دقت تخمین
[زمین شناسی] دقت ارتفاعی
غلط، اشتباه، نا درستی، عدم دقت، عدم صحت، چیز ناصحیح و غلط سایر معانی: خطا، لغزش، بی دقتی [عمران و معماری] بی دقتی [برق و الکترونیک] بی دقت [ریاضیات] بی دقتی، عدم دقت ...
[زمین شناسی] دقتی که به کمک آن عوارض فضایی در پایگاه دادهای فضایی تعیین موقعیت می شوند.
[برق و الکترونیک] دقت اندازه گیری
[ریاضیات] امتحان
[برق و الکترونیک] دقت مجاز دقت توصیه شده یک ابزار تولید شده .