[ریاضیات] پذیرفته شدن، پذیرفتنی، قابل قبول
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] حالت قبول شده
رِنان همسانپذیر [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← رِنای ناقل همسانپذیر
واژههای مصوب فرهنگستان
معتقد، با ایمان سایر معانی: بااعتقاد
صحت، درستی، تصدیق، تایید، اعتبار، تایید اعتبار، معتبر سازی، تنفیذ سایر معانی: validaty اعتبار [حسابداری] اعتبار دهی [کامپیوتر] ارزیابی ؛تصدیق معتبرسازی [زمین شناسی] اعتبارسنجی، ارزیابی [صنعت ...